Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «مشرق»
2024-05-07@08:59:56 GMT

سناریوهای انتخابات ریاست جمهوری ترکیه و راهبرد ایران

تاریخ انتشار: ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۷۳۹۳۰۶

سناریوهای انتخابات ریاست جمهوری ترکیه و راهبرد ایران

ایران، ترکیه و عربستان؛ مثلثی که به صورت سنتی در منطقه غرب آسیا در رقابت راهبردی با یکدیگر هستندو رویدادهای داخلی آنها می‌تواند تاثیرعمیقی بر شیوه طراحی راهبردهای خارجی هر کدام ازاین کشوها داشته باشد.

به گزارش مشرق، به همین دلیل است که انتخابات ریاست جمهوری پیش‌رو در ترکیه، به یکی از مهمترین رویدادهای سیاسی سال _ یا به گفته نشریه اکونومیست، مهمترین انتخابات در سال ۲۰۲۳ میلادی – تبدیل شده است؛ زیرا خروجی رای شهروندان این کشور علاوه بر تاثیر بر مسائلی مانند تورم و مسائل اقتصادی، آزادی‌های اجتماعی، تامین اجتماعی و غیره، نقش مستقیمی در تنظیم سیاست خارجی آنکارا در برابر تحولات جدید در منطقه دارد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

وضعیت ژئوپولتیک منحصر به فرد ترکیه و قرار گرفتن این کشور به عنوان پلی بین آسیا و اروپا، سبب شده تا تحولات ترکیه علاوه بر همسایگان و کشورهای منطقه، قدرت‌های بین‌المللی را نیز درگیر خود کند. به همین دلیل است که ایالات متحده از ابتدای آغاز پویش‌های تبلیغاتی در این کشور، دست به اقدامات میدانی – رسانه‌ای گسترده برای تاثیرگذاری بر نتیجه انتخابات زد. مروری بر نشریه‌های معتبر غربی در چند ماه اخیر مشخص می‌کند که سکانداری آتی ترکیه تا چه اندازه برای جریان حامی نظم کنونی جهان، اهمیت دارد.

جمهوری اسلامی ایران نیز از دو منظر، به توجه به این انتخابات نیاز دارد؛ یکی از نگاه همسایگی با ترکیه و دیگری از نظر رقابت راهبردی با این کشور.

تهران و آنکارا علاوه بر داشتن روابط دوجانبه‌ در سال‌های پس از تشکیل جمهوری ترکیه و پیروزی انقلاب اسلامی ایران، به عنوان دو قدرت منطقه‌ای نیز همیشه اصطکاک‌هایی در حوزه تحولات میدانی داشته‌اند که ماجرای جنگ سوریه را می‌توان اوج این تنش‌ها و تقابل‌ها دانست. همین مساله سبب شده تا تهران هم نگاه ویژه‌ای به این دوره از انتخابات ریاست جمهوری در ترکیه داشته باشد.

«ترکیه» یا «عدالت و توسعه»

فروپاشی امپراتوری عثمانی در قرن بیستم سبب شد ترکیه امروزی تشکیل شود؛ کشوری که بعد از گذراندن فرایند دولت ملت‌سازی وارد مرحله‌ای جدید از حیات خود شده است. گذر از دوران «مصطفی کمال آتاتورک» همراه با چالش‌ها و بحران‌هایی بود که هویت اسلامی ملت این کشور را تهدید می‌کرد و در نهایت نیز اسلام سکولار به عنوان الگوی ترکیه جدید معرفی شد. از سوی دیگر، غرب هم این الگوی جدید را به عنوان نماد کشورهای اسلامی معرفی می‌کرد و این گزاره به متر و معیار سیاستمداران غربی درباره جهان اسلام تبدیل شده بود که هر کشور اسلامی باید جمهوری ترکیه را به عنوان الگو قرار دهد.

با این حال و با وجود همه طراحی‌ها، گرایش عمومی مردم ترکیه به اسلام سبب شد تا از ابتدای قرن ۲۱، کنترل سیاسی این کشور به طور کامل در اختیار یک حزب اسلام‌گرا قرار گیرد.

حزب «عدالت و توسعه» (AK Party) به عنوان یک حزب اسلامی با رهبری «عبدالله گل» و «رجب طیب‌اردوغان» توانست در آغاز هزاره سوم، قدرت را در این کشور به دست بگیرد و به دنبال نهادسازی و ایجاد هویت جدید اسلامی برگرفته از پیشینه امپراتوری عثمانی باشند. هر چقدر قدرت عدالت و توسعه در ترکیه بیشتر تثبیت می‌شد، این راهبرد رنگ و بوی جدی‌تری به خود می‌گرفت؛ تا جایی که در نهایت در سال ۲۰۱۷ میلادی و در یک همه‌پرسی، نظام سیاسی در این کشور از پارلمانی به ریاستی تغییر کرد و ترکیه تحت رهبری اردوغان، قانون اساسی کشور را تغییر داد و با استفاده از وضعیت اقتصادی مناسب و سرمایه‌گذاری غرب، سیاست تنش صفر با همسایگان، به ایجاد بحران‌ها و ماجراجویی‌های جدید با همسایگان تبدیل شد.

این رویکرد تهاجمیِ برگرفته از ایده تشکیل دوباره امپراتوری عثمانی سبب شد این کشور تحت هدایت حزب عدالت و توسعه _ که در این سال‌ها به حزب اردوغان تبدیل شده _ وارد چالش‌هایی جدید شود که کودتای سال ۲۰۱۶ میلادی یکی از خروجی‌های آن بود. اقتصاد ترکیه نیز در این سال‌ها ضربه اساسی خورده و زمینه برای پیروزی‌های سیاسی از سوی لائیک‌ها در انتخابات‌های مختلف فراهم شده است.

از سوی دیگر، ترکیه‌ امروزی و همه دستاوردهای توسعه‌ای آن را باید مدیون حضور حزب عدالت و توسعه و رویکردهای شخص اردوغان دانست. رویکرد خودمختارانه‌ اردوغان، آنکارا را به یک بازیگر فعال منطقه‌ای و حتی فرامنطقه‌ای تبدیل کرده که بازی با کارت‌ها و ابزارهای قدرت را به خوبی می‌داند و حتی می‌تواند یک نهاد بین‌المللی قدرتمند مانند «ناتو» را به پذیرش شروط خود وادار کند.

این وابستگی تا اندازه‌ای بالاست که بسیاری از کارشناسان معتقدند از اساس «ترکیه امروزی» قابل تفکیک از «حزب عدالت و توسعه» نیست؛ یعنی هر دستاوردی که در شرایط کنونی برای آنکارا قابل تصور است، ناشی از فعالیت‌ها و نقش‌آفرینی این حزب بوده که با خروج آن از قدرت، این دستاوردها نیز کم‌رنگ خواهد شد.

اردوغان؛ نه فرشته، نه شیطان

اردوغان را باید معمار ترکیه‌ای که امروز هست نامید؛ سیاستمداری اسلام‌گرا، جاه‌طلب و دارای مواضع متناقض که آنکارا را از یک کشور حاشیه‌ای به یک قدرت منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای تبدیل کرد و با رویکردهای چرخشی خود، هم افکار عمومی در جهان اسلام را با خود همراه کرد و هم به یک شریک برای قدرت‌های غربی تبدیل شد.

ترکیه‌‎ اردوغان بعد از سال ۲۰۱۱ میلادی و آغاز تحولات بیداری اسلامی، چالش‌های مختلفی برای همسایگان و البته برای خود ایجاد کرد. در اوج این رویداد، اردوغان با پیروی از سیاست ایالات متحده در برابر کشورهای محور مقاومت و به طور خاص سوریه، مرزهایش را برای حضور جهادیون تروریست از سایر کشور باز و افراطیون را در ترکیه متمرکز کرد. هر چند در نهایت، پروژه بین‌المللی تروریسم علیه محور مقاومت و ملت سوریه شکست خورد اما اردوغان همچنان به اتخاذ سیاست‌های تنش‌زای خود در منطقه ادامه می‌دهد.

ایجاد پایگاه نظامی در عراق و ایده ‌انضمام شهر موصل به ترکیه، چالش جدیدی را برای این کشور با دولت و ملت عراق ایجاد کرد. همچنین حضور نظامی در لیبی و تحولات اخیر میان ارمنستان و آذربایجان، همه نشأت گرفته از ایده‌ها و انگاره‌های تُرک‌سازی منطقه تحت رهبری واحد و ذیل پرچم ترکیه از سوی اردوغان است؛ همان راهبرد نوعثمانی‌گری.

از طرف دیگر، اردوغان برای ایجاد تعادل در روابط خارجی خود، یکی از طلایی‌ترین دوران‌های همکاری با تهران را رقم زد. چه پیش از اعمال تحریم‌های فلج‌کننده از سوی آمریکا و چه پس از آن، ترکیه همیشه یک مسیر مطمئن برای ارتباط ترانزیتی ایران با اروپا بود و در دوران اوج تحریم‌ها، اردوغان همیشه این مسیر را باز نگه داشت. همین روابط دوجانبه گرم _ با وجود تقابل سنگین در منطقه _ سبب شد تا در جریان کودتای سال ۲۰۱۶ میلادی علیه اردوغان، ایران به حمایت از او بپردازد و یکی از پایه‌های اصلی حفظ قدرت توسط اردوغان باشد.

قلیچداراوغلو؛ فقط «نه به اردوغان»

اصلی‌ترین رقیب اردوغان اگرچه سابقه طولانی‌مدت در سیاست داخلی ترکیه دارد اما برای افکار عمومی خارجی که انتخابات را دنبال می‌کند، چندان شناخته شده نیست. آغاز حاشیه‌ها درباره او _ که بعد از چند مرحله گفت‌وگو میان احزاب مخالف اردوغان، در نهایت به عنوان نامزد نهایی انتخاب شد _ از دیدار با سفیر آمریکا آغاز شد؛ دیداری که با انتقاد و اعتراض جدی اردوغان روبرو شد و او این مساله را دخالت مستقیم واشنگتن در امور داخلی ترکیه نامید.
از سوی دیگر، در تاریخ ترکیه هیچگاه هیچ شخصیتی خود را «علوی» معرفی نکرده بود. این نخستین‌بار است که فردی همچون اوغلو خود را علوی معرفی می‌کند و سوابق تاریخی ترک بودن و علوی بودنش را می‌گوید و اینکه از کدامین منطقه آمده و اجداد او چه کسانی بوده‌اند.

همین مساله سبب شده تا بهترین تعریفی که درباره راهبرد و رویکرد «کمال قلیچداراوغلو» ارائه شود، همراهی تام و تمام او با سیاست‌های ایالت متحده در منطقه باشد. قلیچداراوغلو تلاش کرده در همین مدت کوتاه، خود را به نمادی از «مخالفت با اردوغان» تبدیل کند و شعارها و وعده‌های انتخاباتی خود را هم متناسب با این راهبرد برگزیند؛ از اعلام موافقت با عضویت سریع سوئد در ائتلاف سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (NATO) تا حتی ساخت مسیر ترانزیتی از طریق ایران به چین و با دور زدن جمهوری آذربایجان!

رقیب اردوغان برخلاف خودش، کاریزمای تاثیرگذاری ندارد اما به دلیل بهره‌مندی از حمایت اکثر قریب به اتفاق مخالفان اردوغان، در همه نظرسنجی‌های چند ماه اخیر پیشتاز بوده و از شانس بیشتری برای پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری برخوردار است؛ هر چند حتی در صورت برتری در انتخابات و حضور در جایگاه رئیس‌جمهوری نیز، رقابت برای قلیچداراوغلو تمام نمی‌شود زیرا از آن زمان باید پاسخگوی درخواست‌ها و دعاوی متعددی باشد که طیف‌های مختلف ائتلافی از او دارند و همین مساله می‌تواند ماه عسل ریاست جمهوری او را بسیار کوتاهتر از چیزی که تصور دارد، رقم بزند.

سناریوهای انتخابات ترکیه و راهبرد جمهوری اسلامی ایران

با توجه به اهمیت راهبردی ترکیه برای ایران و تاثیرگذاری رویکرد آنکارا بر تحولات تغییر قدرت در منطقه غرب آسیا، جهت‌گیری رئیس‌جمهوری که (در صورت پیروزی در دور اول انتخابات با کسب بیشتر از ۵۰ درصد آرا) به عنوان فرد پیروز در انتخابات ترکیه، سکان هدایت این کشور را در دست می‌گیرد، برای تهران قابل توجه است. در چنین شرایطی، دو عامل باید به صورت جدی مورد بررسی قرار گیرد و از سوی جمهوری اسلامی ایران تعیین تکلیف شود: نخست، شناخت راهبردهای هر کدام از نامزدهای انتخابات و دوم، اولویت راهبردی ایران در تعامل با ترکیه.

در صورت پیروزی اردوغان در انتخابات، راهبردهای منطقه‌ای ترکیه مانند سابق ادامه می‌یابد و دامنه‌ تنش‌های تهران _ آنکارا در سطح منطقه، رو به افزایش می‌رود. نمونه و مصداق اصلی این مساله، ماجرای رویکردهای تنش‌آفرین جمهوری آذربایجان در برابر ایران است؛ مساله‌ای که با پشتیبانی کامل اردوغان از «الهام علی‌اف» رئیس‌جمهوری جمهوری آذربایجان، به یک رقابت منطقه‌ای بین تهران و آنکارا تبدیل شده است.

همین رویکرد در دیگر موضوع‌های منطقه‌ای نیز حاکم خواهد بود و ترکیه‌ی اردوغان به راهبرد نوعثمانی‌گری خود برای تسلط کامل بر منطقه و تثبیت تسلط آنکارا بر سایر رقبا، ادامه خواهد داد.

در طرف مقابل، پیروزی قلیچداراوغلو می‌تواند علاوه بر تضعیف این راهبرد، ترکیه را وارد عصر ملی‌گرایی‌نوین یا به تعبیری، «اول ترکیه» (مشابه راهبرد دونالد ترامپ در زمان ریاست جمهوری در آمریکا) کند.

در این راهبرد، اولویت اصلی سیاستمداران ترک، بهبود شرایط داخلی و پیگیری جلب نظر قدرت‌های غربی برای ارتقای اقتصادی و توسعه داخلی این کشور خواهد بود. در چنین شرایطی، روابط دوجانبه‌ تهران_آنکارا به‌شدت آسیب خواهد دید و احتمال هرگونه تنش دوجانبه در سطح سیاسی _ امنیتی وجود دارد.

در چنین شرایطی و با درنظر گرفتن مقدمات تحلیل یادشده، جمهوری اسلامی ایران باید تصمیم بگیرد که کدام رویکرد، بیشتر از دیگری می‌تواند منافع ملی ایران را تامین کند. اگر دکترین جدید سیاست خارجی تهران، مبتنی بر پیشبرد اهداف منطقه‌ای و تثبیت جایگاه هژمونیک در غرب آسیا باشد، حضور فردی غیر از اردوغان که رویاهای فرامرزی ندارد و دست و پای آنکارا را از خارج مرزها به داخل منتقل می‌کند، گزینه‌ مطلوبی به نظر می‌رسد.

این دستاورد را البته باید در کنار آمریکاگرایی کامل دولت احتمالی کلیچداراوغلو تحلیل کرد؛ یعنی تبدیل ترکیه به یک هم‌پیمان تام و تمام برای واشنگتن که نشانی از خودمختاری سال‌های اخیر را ندارد. از سوی دیگر، اگر ارتباط ترانزیتی با اروپا و قطع نشدن این راه ارتباطی _ به دلایل مختلف از جمله دور زدن تحریم‌ها _ در اولویت راهبردی ایران باشد، ادامه‌ ریاست جمهوری اردوغان می‌تواند به تحقق این راهبرد کمک کند. با این حال، این مساله می‌تواند موجب افزایش هزینه‌های ایران برای پیشبرد اهداف منطقه‌ای شود.

با در نظر گرفتن همه این موارد و تحلیل رویداد بر مبنای اصل «هزینه _ فایده» (Cost-Benefit)، تصمیم‌سازان و تصمیم‌گیران در ایران باید دست به یک انتخاب راهبردی بزنند و آماده پذیرش پیامدهای آن نیز باشند. هر چند به دلیل فضای دوقطبی ایجاد شده در ترکیه، می‌توان اینگونه نتیجه‌گیری کرد که آنکارا فارغ از نتیجه‌ انتخابات، وارد یک دوره‌ بی‌ثباتی سیاسی حداقل پنج ساله خواهد شد که زمینه را برای بازیگری فعال‌تر ایران و عربستان _ به عنوان رقبای سنتی ترکیه _ فراهم می‌کند.

منبع: ایرنا

منبع: مشرق

کلیدواژه: اعتراضات فرانسه قیمت رجب طیب اردوغان عربستان سعودی انتخابات ترکیه حزب عدالت و توسعه عربستان کمال قلیچدار اوغلو الهام علی اف الهام علی اف اردوغان جنگ سوریه مصطفی کمال آتاتورک عبدالله گل جمهوری آذربایجان خودرو قیمت های روز در یک نگاه حوادث سلامت انتخابات ریاست جمهوری جمهوری اسلامی ایران عدالت و توسعه سوی دیگر تبدیل شده منطقه ای تبدیل شد سال ها سبب شد

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۷۳۹۳۰۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

انصراف قالیباف از نمایندگی مجلس جدی است؟ /برنامه ریزی ۵ ساله برای ورود به انتخابات ۱۴۰۸ /دولت رئیسی علیه قالیباف دست به کار شد

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، هاتف صالحی، روزنامه‌نگار و چهره اصولگرای نزدیک به طیف قالیباف با روزنامه هم میهن گفتگویی داشته که بخش هایی از آن را می خوانید؛

*‌چرا قالیباف برای ورود به مجلس در انتخابات ۱۴۰۲ با جبهه پایداری ائتلاف کرد؟ به نظر شما این ائتلاف پس از انتخابات هم ادامه خواهد داشت و فراکسیونی در مجلس با حضور شورای ائتلاف نیروهای انقلاب و پایداری شکل می‌گیرد؟

برخی رفتارها پراگماتیسمی است که متناقض به نظر می‌رسد اما در ساحت سیاست یک امر مرسوم و طبیعی است. یکی از اصلی‌ترین شاخصه‌های جبهه پایداری، مخالفت با محمدباقر قالیباف است. قالیباف هم تاکنون سر سازگاری با جبهه پایداری نداشته است. اما در انتخابات مجلس ۱۴۰۲ این دو با هم ائتلاف کرده و لیست واحدی را تشکیل دادند. اگر جبهه پایداری رویکرد ایدئولوژیک دارد چرا این اتفاق افتاد؟

جبهه پایداری در سال‌های اول (۱۳۹۰) که از احمدی‌نژاد جدا شد جزوه‌ای به نام «استقامت در منطقه ممنوعه» را منتشر کرد. اما جبهه پایداری نتوانست به این استقامت پایدار بماند. جبهه پایداری بر این عقیده بود که هر کسی را در حلقه خود نپذیرد و بر این عقیده‌ است که علی لاریجانی، حسن روحانی، محمود احمدی‌نژاد و به‌ویژه قالیباف را نپذیرد.

قالیباف از دید جبهه پایداری یک تکنوکرات غیرانقلابی است. در این سال‌ها هم تخریب قالیباف توسط این جریان انجام شد. اما برای رسیدن به پیروزی در میدان انتخابات گاهی لازم است که با دشمن هم ائتلاف شود که به‌عنوان پراگماتیسم شناخته می‌شود و مماس با اپورتونیسم (فرصت‌طلبی) است. رفتار جبهه پایداری در طول این سال‌ها فرصت‌طلبانه بوده است.

پراگماتیسم (عملگرایی محض) و اپورتونیسم (فرصت‌طلبی) نسبتی با مبانی ایدئولوژیک جبهه پایداری و استقامت در منطقه ممنوعه ندارد و این نشان می‌دهد جبهه پایداری از مبانی و ارزش‌های اولیه خود دور شده است. چراکه قالیباف عوض نشده و اتفاقاً طی سال‌های ۱۳۹۲ تا ۱۴۰۲ بیشتر از مبانی جبهه پایداری دور شده است.

*‌قالیباف چرا تن به ائتلاف با جبهه پایداری داد با وجود آنکه می‌دانست این طیف او را تخریب کرده است؟

این کیاست قالیباف بود. او در تعامل با جبهه پایداری، دشمن یک دهه اخیر خود را به یک دوست تاکتیکی تبدیل کرد.

*‌قالیباف مجبور است برای حفظ ریاست در دوره آینده مجلس با تندروهایی بر سر میز مذاکره بنشیند که او را در انتخابات مجلس در سال ۱۴۰۲ و پس از آن تخریب کرده‌اند. شما این مذاکرات را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

به نظر من قالیباف دو رقیب اصلی و جدی دارد؛ یکی جبهه رادیکال نوپدید در مجلس دوازدهم و دیگری دولت سیزدهم. من اصلاح‌طلبان را رقیب قالیباف نمی‌دانم. یقیناً طیف میانه‌رو و معتدلان راه‌یافته به مجلس دوازدهم قالیباف را دشمن خود نمی‌دانند و براساس پراگماتیسم مجبورند بین قالیباف با افرادی مانند ذوالنوری، رسایی، آقاتهرانی و... قالیباف را ترجیح دهند. قالیباف باید حلقه خود را با جبهه رادیکال نوپدید در مجلس دوازدهم تنظیم‌ کند و با دولت سیزدهم مواجهه تعادل‌بخشی را در پیش بگیرد.

*‌چرا حامیان دولت سیزدهم رقیب جدی قالیباف محسوب می‌شوند؟

قالیباف برسر دوراهی گیر کرده بود و اتاق فکر او به این نتیجه رسیدند که در صورت شرکت در انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۴، نباید در انتخابات مجلس ۱۴۰۲ شرکت کند و فرصت را برای سامان‌بخشی سرمایه اجتماعی خود هزینه کند. در غیراین‌صورت باید برای کسب کرسی ریاست مجلس وارد انتخابات مجلس ۱۴۰۲ شده و فاتحه ریاست‌جمهوری را برای ۴ سال می‌خواند.

تصمیم این بود که قالیباف همچنان رئیس مجلس باقی بماند و اگر قرار است کاندیدای ریاست‌جمهوری شود، در سال ۱۴۰۸ وارد این کارزار شود اما جریانی که دولت سیزدهم را در دست دارند، به‌نوعی موتلف با قالیباف بودند چراکه قالیباف در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۱۳۹۶ به احترام آقای رئیسی کنار کشید و در انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۰ نیز به احترام رئیسی وارد انتخابات نشد. اما دولت قدردان این اقدام قالیباف نبوده، او را دیگری دانستند و تمام تلاش خود را می‌کنند تا قالیبافِ رئیس تضعیف‌شده‌ی مجلس دوازدهم باشد و احتمال ورود قالیباف به رقابت ریاست‌جمهوری ۱۴۰۴ را به صفر برسانند. به همین دلیل است که دولت از جبهه پایداری پشتیبانی می‌کند.

*‌مگر جبهه پایداری در انتخابات مجلس با قالیباف ائتلاف نکرده است؟

جبهه پایداری در انتخابات با قالیباف ائتلاف کرد اما به محض اتمام انتخابات مجلس، در زمین قالیباف بازی نکرد و به رقیب قالیباف برای کسب کرسی‌های مجلس تبدیل شد. این به دلیل آن است که رفتارهای پراگماتیسم کوتاه‌مدت و غیرقابل تحلیل است. در حقیقت نگاه‌ها بلندمدت و ایدئولوژیک نیست بلکه زودگذر است برای کسب هدف‌های حداکثری. قالیباف باید مراقب رفتارهای جبهه نوپدید رادیکال‌ها باشد، چراکه رقیب اصلی قالیباف است. این جبهه در ماه‌های آینده منتقد قالیباف و همچنین دولت ابراهیم رئیسی می‌شود.

*‌با این تفاسیر قالیباف می‌تواند با جبهه نوپدید بر سر ریاست مجلس ائتلاف کند؟

کاری بسیار سخت است. با این وجود نگاه معتدلان و عقلای مجلس به ریاست قالیباف مثبت است. سایر ارکان حاکمیت نیز ریاست مجلس قالیباف را به ریاست تندروها ترجیح می‌دهند چون قالیباف قابل کنترل و مدیریت است که رفتارهایی قابل پیش‌بینی دارد. اما جبهه پایداری غیرقابل پیش‌بینی است و تصمیمات یک‌شبه اتخاذ می‌کند. اگر رئیس مجلس از این طیف باشد، دود آن به چشم مجلس، مردم و حاکمیت می‌رود. این انتخاب بین بد و بدتر است و عقل حکم می‌کند که «بد» را انتخاب کنند.

*‌بعضی از افراد با جبهه پایداری و لیست شانا وارد مجلس نشدند، بلکه با حمایت امنا و رائفی‌پور به بهارستان رسیدند. این افراد چه رویکردی را در رابطه با قالیباف در پیش خواهند گرفت؟

در ادبیات سیاسی امروز کشور مراد از جبهه پایداری صرفاً تشکیلات سیاسی نیست، بلکه تفکر پایداری است. این همان تفکر رادیکال نوپدید در ساحت سیاست جمهوری اسلامی ایران است که قواره‌ای ندارد و مشمول رفتارها، نگرش‌ها و تصمیم‌های پارادوکسیکال است. بنابراین این افراد هم جزو پایداری محسوب می‌شوند و از لحاظ تفکری مماس با جریان پایداری قرار می‌گیرند. همان خطری که قالیباف از جانب جبهه پایداری حس می‌کند از سوی این افراد هم احساس می‌شود.

از نظر قالیباف تمام این افراد یک جریان هستند بنابراین باید تقابل تنظیم‌گر یا مواجهه تعادل‌بخش با این افراد داشته باشد. یعنی وارد دعوا با آنها نشود و تقابل آشکاری نداشته باشد. زمان انتخابات ۱۴۰۲ بی‌تقوایی‌هایی در عرصه رسانه انجام و اسنادی منتشر شد و حاکی از آن است که ساحت سیاست (رفتارهای سیاست‌ورزی منتهی به انتخابات) در شرایط کنونی کشور ناپاک و آلوده است و اخلاق‌مدارانه نیست.

*‌قالیباف در دوره دوازدهم چهارمین منتخب تهران است؛ آن‌هم در انتخاباتی که مشارکت در حداقل خود قرار داشت. قالیباف بدون داشتن پشتوانه مردمی می‌تواند مطالبات آنها را دنبال کند؟

اگر قالیباف تغییری در رویکرد خود در قبال مردم نشان دهد شکی نیست که مورد اقبال مردمی قرار می‌گیرد.

*‌اگر این تغییر را در رویکردش ایجاد کند چطور تندروها را از خود راضی نگه می‌دارد؟

سختی کار همین است. قالیباف باید طوری رفتار کند که با مشکل مواجه نشود.

*‌اما این پروسه بلندمدت است و به انتخاب ریاست مجلس دوازدهم نمی‌رسد.

بله. این پروسه بلندمدت است و راهی برای ورود به ریاست‌جمهوری ۱۴۰۸ است. موضوع این است که وجاهت شخصی (با افشاگری‌های جبهه پایداری در انتخابات مجلس) و آینده سیاسی قالیباف در معرض خطر است. بنابراین قالیباف باید تکلیف خود را مشخص کند. قالیباف در این دو ماه (تا انتخابات ریاست مجلس دوازدهم) می‌تواند تنها نظر معتدلان و اصلاح‌طلبان راه‌یافته به مجلس را جلب کند و راه سختی در این خصوص ندارد.

*‌به نظر شما قالیباف می‌تواند ریاست مجلس را به دست آورد؟

من ریاست قالیباف در مجلس دوازدهم را تقریباً قطعی می‌دانم. اما تمام سعی جبهه پایداری و دولت این است که قالیباف رئیس مجلس نشود اگر هم به ریاست رسید، رئیس مجلس تضعیف‌شده‌ای باشد تا خطر قالیباف در انتخابات ریاست ۱۴۰۴ را کاهش دهند تا به‌عنوان رقیب مقتدری مطرح نشود. قالیباف خطری بالقوه برای ابراهیم رئیسی محسوب می‌شود چراکه شرایط ریاست‌جمهوری را دارد و همیشه دوست داشته که سکان ریاست‌جمهوری را به دست بیاورد.

*‌اگر قالیباف در دوره دوازدهم رئیس مجلس نشود، به‌عنوان یک نماینده چه رویکردی را در پیش می‌گیرد؟

اگر فرض کنیم قالیباف رئیس مجلس دوازدهم نشود و به‌طور ناپلئونی این کارزار را ببازد؛ قالیباف نماینده مردم تهران در مجلس می‌شود و باید ۴ سال درگیر راهروهای مجلس شود. آیا قالیباف این شرایط را می‌پذیرد؟ قطعاً خیر. شکی نیست که قالیباف از مجلس انصراف می‌دهد و آماده انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۸ می‌شود.

*‌یعنی ۵ سال در هیچ مسئولیتی به کار گمارده نمی‌شود؟

به هر حال او در یکی از نهادهای حاکمیتی مانند ستاد اجرایی فرمان امام (ره)، بنیاد مستضعفان یا مراکز دیگر حاکمیتی مسئولیت قبول می‌کند و در این ۵ سال فرصت دارد تا سرمایه اجتماعی خود را افزایش دهد و برای حضور در انتخابات ۱۴۰۸ آماده شود.

۲۷۲۱۸

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1903031

دیگر خبرها

  • انصراف قالیباف از نمایندگی مجلس جدی است؟ /برنامه ریزی ۵ ساله برای ورود به انتخابات ۱۴۰۸ /دولت رئیسی علیه قالیباف دست به کار شد
  • اولین انتخابات ریاست جمهوری چاد پس از حاکمیت نظامیان
  • محموله تجاری ریلی افغانستان به مقصد ترکیه از ایستگاه راه‌آهن تهران عبور کرد
  • عبور محموله تجاری ریلی افغانستان به مقصد ترکیه از ایستگاه تهران
  • سایه سنگین جنبش دانشجویی حامی فلسطین بر سر انتخابات ۲۰۲۴ آمریکا
  • لاوروف: نتایج انتخابات آمریکا بر تمایل برای تحمیل «شکست استراتژیک» به ما اثری ندارد
  • عبور محموله تجاری ریلی افغانستان به مقصد ترکیه از ایستگاه راه آهن تهران
  • چالش‌های بایدن و ترامپ در انتخابات ۲۰۲۴ ریاست جمهوری آمریکا
  • تلاش جمعی ایران، عربستان، ترکیه، اندونزی و مصر برای پایان جنگ در غزه
  • احتمال انصراف قالیباف از ادامه حضور در مجلس